Sunday 18 December 2016

انعكاس دنيا در آيينه سياه


احتمال دارد كه در چند هفته گذشته شاهد پوشش خبرى گسترده در فيس بوك و تويتتر با عنوان 'آيينه سياه' بوديد. اين سريال مخوف و جنجالى انگليسى كه ابتدا سال ٢٠١١ توسط channel4 
منتشر شد، مدتى ست كه از طريق Netflix دوباره بازيافت شده ست و بدون شك يكى از داغ ترين و پر بيينده ترين سريالهاى ٢٠١٦ ست.


" تمام سريالهاى تلويزيونى با هدف آرامش بخشى به مخاطب ها توليد مى شوند. ايده ما از ابتدا اين بود كه سريالى بر خلاف موج اصلى رايج در تلويزيون توليد كنيم."

اين بخشى از توصيف چارلى بروكر در مصاحبه BBC ست. وى در ادامه سريال را به شكلات تلخ تشبيه مى كند كه بيننده ها با آگاهى از ناگوار بودن تجربه، با ورود به دنيى سياه آن خود را با شخصيت ها و فضاى بيگانه و مجازى آن همراه مى كنند.
با وجود اينكه داستان سرايى سريال قالبا در جهانى مشابه با آينده پيش رو رخ مى دهد اما خط و هدف اصلى سريال ريشه در وقايع دنياى حال حاضر ما دارد.

'جك به واقعيت مى پيوندد!!!'

در راستاى پيروزى اخير دانالد تراپ در انتخابات دوره ى رياست جمهورى آمريكا، آهنگ پس زمينه ذهن خيلى از ما This joke is not funny anymore از گروه the smith ست.
آيينه سياه سه سال قبل از انتخابات آمريكا و خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا در قسمت سوم از فصل دوم سريال ما جراى سياسى جهان امروز ما را به زيبايى پيش بينى مى كند. 

اين قسمت با عنوان " لحظه والدو" داستان كمدين جوانى به نام جيمز سالتر ( دانيال ريگباى) را به تصوير مى كشد كه خالق و محرك خرس آبى CGI 
ست به نام "والدو" كه از طريق مصاحبه طنز با شخصيت هاى سياسى و قانون مداران به شهرت و محبوبيت غير قابل پيش بينى بين عموم مردم مى رسد. 
والدو خيلى زود نماد خط ضد سياسى جامعه مى شود و با قدرت و پوشش خبرى رسانه ها موفق به شركت در انتخابات مى شود.
"لحظه ولدو" به زيبايى نتايج و پيامد هاى عدم علاقه مندى و بى تفاوتى مردم در شركت در جريان سياسى جامعه و تأثير رسانه هاى جمعى در روند جريانات سياسى در قرن ٢١ ام را به تصوير مى كشد. 
در ابتدا ما شاهد شركت يكى از نمايندگان "مانرو" انتخابات در برنامه طنز تلويزيونى هستيم. بعد از تحقير و مورد توهين قرار گرفتن از سمت والدو، مانرو از برنامه و والدو شكايت مى كند كه منجر به شهرت و محبوبيت بيشتر والدو مى شود. جنجالها و كش مكش هاى بين والدو و مانرو روند و تمركز اصلى جريان انتخابات را تغيير مى دهد. و كانديد هاى انتخابات به جاى ارائه ى استراتژى و راه حل هاى سياسى كارساز مشغول به تحقير كردن و زير سوال بردن شخصيت هاى همديگر مى شوند. 

اين موضوع با توجه و استقبال اكثريت مردم همراه مى شود، در نتيجه تمركز اصلى رسانه ها به سمت پوشش خبرى جنجالها و رد و بدل توهين بين كانديدها معطوف مى شود. 
والدو جوابى به نياز به سر گرم شدن مردم در فضاى سياسى ست و مانرو نماد سياست مدارانى كه افعالشان فراتر از شعار هاى انتخاباتى شان نمى رود. 
در چند سال اخير با ظهور افرادى مثل " باريس جانسون" در سياست بريتانيا ،كه براى حضور در برنامه هاى تلويزيونى انگلستان خيلى خجالتى نيست، شاهد تغيير تمركز و اولويت ها از ميزان صلاحيت دولت مردان به ميزان سرگرم كننده بودن در بين مردم بوديم. 
بنابر اين شايد جاى تعجبى نيست كه مردى كه زمانى مجرى برنامه " The apperntice" در آمريكا بود، حال رهبر يكى از بزرگترين اقتصاد هاى جهانى و مهم ترين قطب سياسى جهان ست. 


دانالد تراپ در كمپين هاى انتخاباتى اش با بيانى ساده و طنز گونه، مشابه با بيان والدو و با استفاده از وجه ى غير سياسى و با حركت كردن بر خلاف سير سياسى رايج موفق شد جذب كردن عشر زيادى از مردم آمريكا شد. 
و پوشش خبرى ممتد رسانه ها از بيانات زن ستيز و نژادپرستان وى بر خلاف پيش بينى ها كارشناسان باعث پيروزى آراى مردم آمريكا شد. 
در آيينه سياه ما مشاهده مى كنيم كه والدو سياست و برنامه واقعى در صحبت هايش ارائه نمى دهد و بيشتر تمركز ها به سمت تخريب و حمله به كانديد هاى ديگر معطوف مى كند. با اين وجود اين استراتژى به او آسيب نمى زند بلكه در كمال ناباورى باعث محبوبيت و مقبوليت بيشتر او بين مردم مى شود.
در پايان، پيامدى كه پوشش خبرى اشتباه در "لحظه والدو" و انتخابات آمريكا در پى داشت باعث شد كه صداى افرادى مانند برنى سندرز كه راه حل و سياست واقعى براى مشكلات ارائه مى كرد در لابه لاى جنجالها و سر و صدا هاى افرادى مثل ترامپ گم شود و فضاى كمترى براى بحث و ارائه ى سياست هاى سازنده براى پيش برد روند سياسى جامعه باقى بماند. 
در نتيجه همه دوربين ها به سمت كانديد هايى چرخيد كه بى ارزشى را به عنوان بالاترين ارزش خود به نمايش گذاشتند.